Autoconverted from "20.srt"

 

.

(قسمت 20)

 

آماده کردن سوپ لاک پشت
به عنوان بهترين غذا براي پادشاه

 

من و دوستم سرکه خرمالو را درست کرديم
و آن را در زير خاک دفن کرديم

 

ما تصميم گرفتيم که آن را به يکي از خودمان بدهيم
کسي که قصد دارد بانوي اول بشه...

 

از آن زمان عهد سالهاي زيادي مي گذرد

 

درخت کاج... درخت کاج...

 

ممکن او دوست مادرم باشد?

 

چه کسي ممکن دوست مادرم باشه?

 

کجا بودي?

 

من کار کوچکي داشتم که بايد انجام مي دادم

 

من غذا را انتخاب کردم

 

واقعا?اون چيه?

 

من قصد دارم سوپ لاک پشت درست بپزم

 

تا حالا با لاکپشت و
قارچ کرم صد پا غذا درست نکردي?

 

بله

 

بانو

 

چي?

 

من غذايي را در نظر دارم که دوست دارم
آن را به خوبي براي پادشاه درست کنم

 

من دوست دارم آن را به تنهايي درست کنم,
نه با همکاري شما

 

لطفا بانو?

 

انجام بده

 

آن کمي پر زحمت است

 

به هر حال پر زحمت بودن
تنها راهي است که ما مي تونيم برنده بشيم

 

بله يقينا همين طوره آيا تو غدايي را انتخاب کردي?

 

بله.من قصد دارم
غذايي را درست کنم که به ندرت در قصر درست مي شه

 

پس تو بايد درباره ي طرز درست کردن آن غذا فکر کني

 

بله,و بنابراين تو بايد براي من بهترين مواد اوليه را
حتي اگر خيلي دور باشه تهيه کني

 

يقينا.هر کجا که باشه...

 

من اطمينان دارم که تو مي توني,اما
کي ميدونه که چه اتفاقاتي رخ مي ده

 

آيا تو اطمينان داري که
نياز به نقشه ي برنامه ريزي شده اي نداري?

 

بله.الان,من اطمينان دارم
که من شکست نمي خورم

 

من با تو موافقم.اين نظر خوبي است

 

بله,اين خوبه که تو در مقابل اونا ايستاده اي
و من نظر ديگري ندارم

 

نگران نباشيد,عمو

 

همه ي ما ميدونيم اين کاري که
بايد بدون اشتباه انجام بشه

 

يقينا.براي همينه که آنها مي گويند

 

"هيچ رخنه اي را در دلت راه مده
وقتي که داري کاري را انجام مي دهي"

 

من نيامده ام اينجا که اين را به شما
بانو چويي و گيوميونگ بگويم

 

آنها احساس آساني را درياره ي آن نخواهند کرد
و آن براي آنها بهتره...

 

به روي کارهايتان تمرکز کنيد

 

و شماها از من خواسته اي نداريد?

 

به برادرزادت يانگرون بگو
که نگاه کنه اونها چه کار مي کنند

 

فقط مراقب باشه که اونها چه کار مي کنند?

 

هنوز خيلي زوده

 

ليست غذاها آماده است بله

 

يکبار ديگر آقاي داگو براي ما قارچ بيار,
ما همه ي مواد لازم را داريم

 

ما غذاهاي زيادي داريم,
مطمئن شو که همه چيز آماده است

 

بله,بانو

 

اين بايد از غذاهاي ديگر بهتر باشد

 

هيچ کس قادر نخواهد بود که بر شما غلبه کند
چون شما از دو روش کاملا سري استفاده مي کنيد

 

آماده کن فرني و دسر را...

 

همانند دفعه ي قبل

 

باشه,بانو.نگران نباشيد

 

پانسول همه ي مواد را مي آورد
و آنها بايد آماده باشند در طي همين دو روز

 

نشان مي دهيم نوشته ها را به يکديگر
وقتي که تا سه شمردم

 

تو آن را نوشته اي ,اين طور نيست?

 

بله
58
00:07:04,477 --> 00:07:06,104
تو مطمئني که چه غذاييه,اين طور نيست?

 

من گفتم ,من مي دونم

 

من اين را از گيوميونگ شنيدم,
بنابراين خواستم مطمئن بشم

 

يانگوم خوشحال خواهد شد وقتي بفهمه
که گيوميونگ چي آماده مي کنه,

 

تو مطمئني ,درسته?

 

اگر تو آن را نمي خواستي,فراموشش کن

 

نه, نه... بگذار انجامش بدهيم

 

خوبه,ما اينجا را ترک مي کنيم

 

1, 2, 3!

 

چي?ايجا که چيزي ننوشتي?

 

سوپ خمير لوبيا?چه کسي سرو ميکنه
سوپ خمير لوبيا در روز تولد

 

هي,تو هيچي ننوشتي!

 

تو چطور?!

 

سرت بزرگتر شده,ها?!

 

او اين کار را بي تقصيرانه انجام داد اما هنوز او...

 

با مهارتر از منه!

 

چرا?آيا تو دوباره با او مشاجره کردي?

 

ما با هم توافق کرديم که به هم بگيم
که بانو چويي و بانو هن چي مي خواهند درست کنند...

 

اما يونگ سن حتي يک کلمه هم ننوشته بود!

 

مگر تو نوشته بودي?

 

بله,من نوشته بودم

 

راست مي گي?

 

نه

 

پس براي چي تو شکايت مي کني?

 

اما من در آخر چيزي نوشته بودم

 

براي چي تو مي خواي بدوني?
تو بالاخره در روز تولد مي فهمي

 

آخه نه...

 

تو مي خواي بدوني?

 

چرا من?

 

تو کار خوبي انجام نميدي?

 

من مي فهمم و به بانو چويي مي گم

 

او در جواب به من پاداش خوبي مي دهي

 

بنابراين?

 

بله

 

پس بياييم اين را امتحان کنيم

 

چي?

 

زماني که يونسنگ خوابه...

 

بانو, من متاسف ام! من متاسف ام!

 

بسيار خوب. من تو را مي بخشم

 

متشکرم , بانو!

 

راستي, بانو هن
چه چيزي مي خواهد درست کند در روز مسابقه?

 

بانو هن?

 

بله, بانو هن

 

بانو... بانو درست ميکنه...

 

يک کيک برنجي و عسلي لذيذ...

 

کيک برنجي و عسلي?

 

بله. و يک مخلوط ماکاروني...

 

گوشت دنده به همراه شربت کاج عسلي
and roasted rice cake, egg wraps...

 

او به من فقط چيزهايي را که دوست دار را مي گويد

 

آنها خيلي لذيذ هستند

 

آنها خيلي لذيذ هستند...

 

بهترين غذاها?

 

فرني کرم حشره?
کمي منزجر کننده است, سپس...

 

پودينگ پوست خزود ک?
نه, اونها که در فصل زمستان وجود ندارند

 

سوپ خمير لوبيا کوسه ماهي? بله...!

 

من ازتو خواستم که بخارهاي برنج دم شده را خشک کني
تو اونها را به تنهايي همه اش را خوردي

 

ها? فکر من کمي اشغال شده
باچيز ديگري و...

 

چيز ديگري? چي?

 

بانو هن در مسابقه
اگر بانو هن در مسابقه موفق بشه,پس...

 

يانگوم موفق خواهد شد و
اگر يانگوم موفق بشه,پس...

 

من خواهم شد...

 

من آماده مي کنم چيزي,
بنابراين يک سرکي بکشم

 

عجله کن!سريع بيا!

 

اين شراب زده نيست؟

 

بله، ولي سطح شراب آن زياد نيست
آن چيزي است که ما را موفق خواهد کرد

 

چي؟ ما را موفق مي کنه؟

 

بله.اين شراب مورچه قرمز است
زماني که تو قارچ کرم صد پا را تحويل دادي

 

اين را به يانگوم بده

 

شراب مورچه قرمز؟
اين همان شراب افسانه اي...

 

بله.من آن را مخفيانه درست کردم
من فقط مي دونم که چطوري درست مي شه

 

و دليل آن چي که تو اين را به مادام هن مي دهي بدون دريافت پول؟

 

آن خيلي دليل دارد,يقينا

 

دليل اولش چي؟

 

اول, اگر بانو هن
بانوي اول قصر بشه

 

ما به راحتي مي تونيم مقام خودمان را حفظ کنيم
و مقاممان را تحکيم ببخشيم

 

درسته.و دليل دوم آن چيه؟

 

و اگر حتي بانو هن هم بانو ي اول قصر نشود

 

اين يک واقعيتي که ما مي تونيم
سرو کنيم مشروب پادشاه را

 

و توجه کن که ما مي تونيم به راحتي پول دار بشيم

 

پولدار؟

 

بله.و تمام مقامات رسمي دربار
به همراه پادشاه مي نوشند

 

و فقط من مي دانم که آن چگونه درست مي شه,
و بنابر اين مشروب ما مشهور مي شود

 

پس زماني که تو اين را بهآنها مي دهي,
از آنها درخواست يک گواهي کن...

 

و به آنها بگو که آن را به پادشاه تقديم کنند

 

يک گواهي؟

 

فقط آن را همين طوري که من گفتم انجام بده!
بنابر اين ما موفق مي شويم!

 

يک بار ديگر ما با کيسه هاي پول برخورد کرديم,
ما ميتونيم تا آخر عمر راحت باشيم

 

چگونه ما مي تونيم راحت باشيم؟
تو بايد بري مورچه هاي قرمز بگيري

 

با دقت آن ها را جمع کن

 

دا گو!

 

يانگوم ! بانو...

 

آن را پيدا کردي؟

 

بله , يقينا

 

من به کارگرانم سفارش کردم
به زودي آن ها را براي شما بياورند

 

خواسته ي شما خواسته ي من هم است

 

بايد پيدا کردن ان ها کار سختي باشد
از شما متشکرم

 

قابل شما را ندارد

 

متشکرم! يانگوم

 

اين شراب مورچه ي قرمزه

 

شراب مورچه ي قرمز؟ اين چيز کم يابيه؟

 

تو شايد بدوني که مزاياي آن افسانه اي است

 

تو اين را به من مي دهي در حالي که
مي تونستي آن را به پادشاه تقديم کني

 

در مدت مسابقه

 

همسرت؟

 

متشکرم!

 

يانگوم! او از من خواست
از تو گواهي بگيرم از اين طور چيزي ها...

 

يک گواهي؟

 

که بگويد پادشاه از اين شراب نوشيده اند

 

يک نامه که آن را گواهي کند

 

آن چگونه بايد باشد؟

 

تو آن را فقط با خط خودت بنويس... شبيه اين...
"اعلي حضرت پادشاه...

 

از آن نوشيده و آن را بنيان نهاده است
و خيلي خورسند بودند از اين طور چيزها ديگه

 

خداحافظ

 

باشه.يانگم,آن را روي يک کاغذ بزرگ بنويس

 

براي همينه که من متعجب هستم

 

آقا,بعد من دبايد چه کار کنم؟

 

آن را براي من هرچه سريع تر بياور
بعد از اينکه غذا ها امشب سرو شد

 

باشه

 

اين بهترين کار است

 

آيا انجامش مي دهي؟

 

من به زمان بيشتري براي انجام آن نياز دارم

 

آن فردا انجام مي شود
آيا تو آماده هستي؟

 

من فکر مي کنم تو کمي عصبي هستي

 

Oh, نه...

 

آرامشت را حفظ کن

 

پس آيا همه چيز آماده است؟

 

بله,بانو

 

مهماني تقريبا در ساعت 2 به از ظهر بر گزار مي شود
بنابراين ما بايد شروع کنيم...

 

آماده کردن غذا ها در سپيده دم
برو به اتاقت و استراحت کن

 

شما هم بايد استراحت کنيد,همچنين

 

بله,من هم همين طور

 

همه چيز آماده است

 

بله.بانو, ما بايد کارمان را فردا صبح خيلي زود شروع کنيم
شما بايد...

 

بريد به اتاقتان و استراحت کنيد

 

تو هم بايد زود بري,همچنين

 

مطمئن باشيد

 

بله, آنها بايد کار کنند

 

تو پيدا خواهي کرد آنها را آنجا,
پس آنها را سريع بياور

 

باشه,نگران نباشيد

 

يانگم!يانگم!

 

اينجا يک اتفاق وحشتناک افتاده!

 

چي شده؟مشکل کجا است؟

 

من گمان کردم که يانگرو نقشه اي ريخته ،بنابراين من رفتم...

 

که چک کنم انبار آشپزخانه را

 

هراسان يانگرو کاري انجام داد,
من رفتم آنجا که...

 

يک گربه را ديدم که فرار مي کرد
و مرغ ها همه چيز را به هم زده بودند

 

الان بايد چيکار کنيم,بانو؟
الان,يانگم؟

 

بانو,قارچ کرم صد پا...

 

تمام سبزيها و وسايل خراب شدند...

 

و مرغ ها همه چيز زا خورده اند!

 

مسابقه فردا است
و ما بايد الان چيکار کنيم؟

 

سرويس تدارکات قصر بسته است و
فردا ميتونيم آنها را تهيه کنيم...

 

ما بايد مواد را فردا تهيه کنيم
و همين طور قارچ کرم صد پا را

 

ما بايد براي تهيه آنها به بيرون از قصر برويم

 

ما مي تونيم از برگه عبورمان استفاده کنيم
تا زمان مسابقه وقت زيادي باقي نمانده

 

اما اگر براي تهيه آنها مي توانيم از تمام مدت شب استفاده کنيم...

 

آقاي کنگ گفت که آنها را از کسي که مي شناسد گرفته است

 

ما بايد غذاهاي دريايي را دوباره تهيه کنيم

 

و شما بايد شروع کنيد آماده کردن مواد غذايي را
هنگامي که سرويس تدارکات قصر باز شد

 

من قبل از ساعت 8 بر مي گردم
در نهايت,من بر مي گردم...

 

قبل از 10,پس نگران نباشيد
و مواد را آماده کنيد به خوبي.فهميديد؟

 

بله

 

اين بهترين کار ممکن است

 

نگران نباشيد.من آماده هستم
به محضي که فردا آنها باز کردند

 

من دوباره برمي گردم زماني که مواد کم ياب را پيدا کنم?

 

من همه چيز را آماده مي کنم لطفا
صبح زود برگرديد

 

از شما متشکرم

 

اين اميدوار کننده است

 

اميدوارکننده?!
چرا شما انجام نمدهيد الان؟!

 

اينجا چيزي نيست,باتخفيف آن را بياور

 

آن ها خيلي ارزان هستند.تو ميتواني آنها را بدست بياوري؟

 

آيا تو من را ميخاراني
يا ميري بيرون و کار مي کني؟

 

من شما را مي خارانم... خدمت کار گفت,ها؟

 

بله,آنجاييد.بسيار خوب!

 

کسي در خانه است؟

 

چه کسي مي تونه باشه الان؟

 

آن يک زن است

 

بانو,اين وقت شب اينجا چيکار مي کنيد...
شما بايد با يانگم مي آمديد...

 

چرا شما تنهاييد؟

 

آيا باز هم قارچ کرم صد پا داريد؟
که من چند روز پيش خواسته بودم

 

چي؟تو فراموش کردي
يا از آنها استفاده کردي؟!

 

نه,اين طور نيست.من به مقدار بيشتري نياز دارم

 

چي؟

 

آيا مقداري باز هم داريد؟

 

نه,نداريم

 

شما واقعا نداريد؟حتي مقداري در اجناس انبارتان؟

 

در انبار؟من حتي مقداري از آن را بر نداشتم

 

بانو,چرا شما به مقدار بيشتري نياز داريد؟
مگر شما آنها را از من در بعد از ظهر دريافت نکرديد؟

 

يک مرغ آنها را خورد

 

يک مرغ?!

 

باز کن!باز کن!منم,داگو!

 

چگونه مي تواني مرا رد کني؟!

 

بانو...

 

منم کنگ داگو از آبجو سازي

 

من هرگز دوباره با تو تجارت نمي کنم

 

بانو,بياييد برويم
ما مي توانيم آن را از جايي ديگر بگيريم

 

بياد بياور؟

 

من چيزي ندارم!

 

من مي گم,چيزي ندارم

 

دست بردار...

 

من چيزي ندارم!

 

من ميگم,چيزي ندارم!

 

من احساس غريبي دارم

 

بانو,من فکر مي کنم بايد به بندر سنگ -پا برويم

 

الان؟

 

من دارو سازي را آنجا مي شناسم
که من تجارت هاي مخفيانه ام را با او انجان مي دهم...

 

ما 20 سال همديگر را مي شناسيم
او در را باز مي کند...

 

زماني که صداي من را بشنود

 

يک قايق فراهم مي شود؟

 

يقينا.من افراد زيادي را مي شناسم
پس شما نگران نباشيد

 

با من بياييد

 

بانو,من هر گز حتي با همسرم تا حالا زير نور ماه راه نرفته ام

 

ها؟

 

صبر کنيد...

 

هي,داگو!داگو اينجاست!

 

بيدار شيد و در را باز کنيد!

 

هي,داگو!منم,
داگو!در را باز کنيد!

 

کيه؟

 

سلام.من داگو هستم از آبجو سازي
لطفا شوهرتان را بيدار کنيد...

 

او بيرون رفته براي پيدا کردن گياهان دارويي

 

ها؟

 

پس شما مقداري قارچ کرم صد پا داريد؟

 

من نميدونم...فقط مي دانم که چيز کم يابي است
من حتي نمي دانم...

 

کجا آن ها را قرار مي دهد

 

کي او بر مي گردد؟

 

او احتمالا فردا صبح بر مي گردد

 

اگر او فردا صبح...

 

جايي ديگري وجود ندارد؟

 

چرا يک جا وجود دارد,اما انجا خيلي دور است
يک روز کامل طول مي کشه که به آنجا برسيم

 

بياييد اينجا تا صبح صبر کنيم

 

مي توانيم ما اين زير از باران هاي صبح پناه بگيريم؟

 

ما همه ي مواد را تهيه کرده ايم,
اما فقط

 

قارچ کرم صدپا و غذاهاي دريايي را
خورشيد در حال طلوع کردن

 

نگران نباش.او زود بر مي گردد

 

Jang-Duk!

 

تو پول من را پرداخت نکردي بعد جرات کردي به اينجا بياي؟
پولم را بده!

 

تو آدم بدي هستي
او بانوي دربار و از قصر آمده

 

سلام بر شما

 

سلام,بانو

 

من عجله دارم
شما قارچ کرم صد پا داريد؟

 

قارچ کرم صد پا؟
براي چه کاري مي خواهيد؟

 

اين قايق شما را به قصر مي برد

 

پس شما مي توانيد سوار آن بشويد

 

شما با من نمي آييد؟

 

شما گفتيد نياز به ماهي و صدف هاي دريايي داريد

 

من از فرد ماهي فروشي آنها را دريافت مي کنم

 

اما ضمانتي نيست که او آنها را به شما تحويل بدهد

 

من آنها را تهيه مي کنم و به قصر مي آورم

 

شما آن را انجام مي دهيد؟

 

من هر کاري را براي شما انجام مي دهم

 

از شما متشکرم.شما يک نجات دهنده هستيد

 

خواهش مي کنم.لطفا من را دوباره
خبر کنيد اگر براي شما اتفاقي رخ داد

 

لطفا برويد و به کارتان برسيد

 

خداحافظ,بانو

 

شما دختر ماهي فروش هستيد؟

 

بله

 

پدر شما در خانه است؟بله

 

من فراموش کردم پول بگيرم!

 

بانو!بانو!

 

بانو!من به پول نياز دارم!

 

چي?شما داريد او را مي دزديد؟

 

کشتي دارد راه را برعکس مي پيماييد
کشتي دارد راه را برعکس مي پيماييد

 

کشتي دارد راه را برعکس مي پيماييد!
کشتي دارد راه را برعکس مي پيماييد!

 

نترس

 

منظورم اينکه,به تو آسيبي نمي رسانيم,
پس نگران نباش

 

عجله کنيد!

 

عزيزم!عزيزم!

 

چيه?چيه?!

 

يک اتفاق بد!اتفاق بد!

 

چي?چي شده?يک جنگ

 

کشتي...کشتي...

 

مشکل چيه?تو بيماري؟

 

کشتي راه را برعکس پيمود!

 

منظورت چيه؟
آن به طرف کوهستان رفت

 

نه!کشتي که بانو هن در آن بود
به طرف قصر نرفت,بلکه برعکس رفت!

 

منظورت چيه؟
چرا بايد کشتي برعکس برود؟

 

مشکل بزرگي!يانگم منتظر
او براي مسابقه است

 

پس...شربت هايمان...آنها
براي پادشاه نمي رود,پس!

 

الان يک فکري بکن
بانو هن دزديده شده!

 

مشکل بزرگي!
بايد چيکار کنيم الان؟

 

به يانگم چيزي نگو؟
يا به بانوي اول دربار؟

 

ما بايد اين موضوع را به تمام شهر بگوييم

 

تو گفتي بانو هن توسط عدهاي غريبه دزديده شده؟

 

پس تو بايد به پليس گزارش بدهي؟

 

درسته!پليس!

 

تو يک مامور امنيتي را مي شناسي

 

نه من کسي را نمي شناسم...

 

نه.تو از ماموران امنيتي مي ترسي

 

خيلي کم.ژنرال گارد سلطنتي!

 

خيلي کم.ژنرال؟

 

او بايد خيلي از افراد امنيتي را بشناسد؟

 

چرا من به او فکر نکرده بودم؟

 

عجله کن...

 

همين الان به ديدن او برو

 

چرا؟

 

منظورت چيه,چرا؟
تو مي بايست به يانگم بگي

 

تو مگر دوست داري او تا ابد منتظر بانو هن بماند؟

 

چرا تو فرياد مي زني؟

 

زيرا من مي ترسم که تو
ممکن من را درک نکرده باشي

 

آقا!آقا!
چرا شما به اينجا آمده ايد الان؟

 

مشکل بزرگي اتفاق افتاده!من هرگز
که من تا حالا آن را تجربه نکرده بودم!

 

آيا شما کسي از ماموران امنيتي قصر را مي شناسيد؟

 

من ديروز به بندر سونگ -پا رفتم
اما کشتي برعکس راه را پيمود

 

من گفتم,بايستيد اما آنها به راهشان ادامه دادند
من فکر مي کردم

 

و تصور مي کردم که آنها به طرف قصر مي آيند

 

و بانو هن از من خواست
که مقداري غداي دريايي بخرم

 

تو درباره ي چه چيزي حرف مي زني

 

غذاهاي دريايي که او قصد داشت
براي مسابقه استفاده کند...

 

که توسط ملکه مادر اين مسابقه برگزار مي شود

 

اما بانو هن دزديده شده
توسط آن دسته جنايت کار و يانگم...

 

اين را نمي داند,و منتظر او است...

 

آرام باش...

 

اگر شما کسي از ماموران امنيتي قصر را مي شناسيد,
لطفا به من نشانش بدهيد...

 

اگر شما اين کار را بکنيد,آن وقت شما را به ملاقات
هيانگ-سان مي برم

 

تا فردا صبح

 

فقط بگو چه اتفاقي افتاده است؟

 

من همه چيز را به شما گفتم!
شما هنوز نفهميديد!

 

من با آرامش به شما گفتم که ديشب چه اتفاقي افتاده است

 

من و همسرم با آرامش در خانه يمان نشسته بوديم
و من مشغول خاراندن او بودم...

 

و در حال پايين آوردن قيمت بودم
پس از او پرسيدم...

 

ناگهان يکي گفت,کسي خانه هست؟

 

قبل از 8 است...يانگم
او بايد...

 

چه اتفاقي مي افتد اگر او نياييد؟

 

او بايد اينجا باشد الان

 

او گفت که قبل از ساعت 8 اينجاست,
اما او هنوز نيامده است!الان چکار کنيم

 

او اينجا خواهد بود تا دقايقي ديگر!

 

او مي آيد,پس ما بايد فقط
وسايل را آماده کنيم

 

باشه

 

الان چکار کنيم,يانگم?ساعت 10 است

 

چه اتفاقي براي او افتاده است؟
مثل اينکه او مواد غذايي را بدست نياورده است

 

همه بانوان بزودي جمع مي شوند,
اگر او اينجا نباشه...اگر نياد...

 

چه کار کنيم الان,يانگم؟
همه جمع شدند

 

بانوي منشي هاي سلطنتي هم آمده است

 

بانو!

 

بانو,من چيزي را بايد به شما بگويم

 

آقاي پانسول چويي گفتند آرامشتان را حفظ کنيد

 

بانو هن به قصر برنمي گردند
مگر اينکه مسابقه تمام شده باشد

 

ما به راحتي پيروز مي شويم
اين کار لازم نبود

 

بيا,دنبال من بيا.بيا بريم

 

به هر حال اين بي نظير,
پادشاه دستور ادامه ي مسابقه را مي دهد

 

حتي اگر هم ملکه مادر
مهماني تولدش را نپذيرد...

 

و در ادامه سفارش اعليحضرت را گوش مي دهند

 

او غذاهاي مسابقه را مي خورد
پس کسي برنده مي شود...

 

و کسي مي بازد
در مسابقه بايد انجام بدهد...

 

و بايد نتيجه را کاملا بپذيردs

 

يک لحظه صبر کنيد...بانو هن کجاست؟
چرا او اينجا حضور ندارد؟

 

چه اتفاقي افتاده چرا يکي از افراد مسابقه دهنده
در اينجا حضور ندارد؟

 

چه کار مي کند؟

 

من يک سوال از تو پرسيدم

 

من نمي دانم

 

شما بايد به من پاسخ بدهيد؟

 

چه خبره,
اين مهماني تولد ملکه مادر است

 

چکونه مي تواند او آشپز دربار باشه
در حالي که او وظيفه شناس نيست؟

 

پس بنابراين,بانو

 

بانو هن فقط رفته بيرون از قصر تا
مواد غذاييي لازم را تهيه کند

 

براي مسابقه

 

مگر شما همه ي مواد لازم
را ديروز دريافت نکرديد؟

 

بله,اما...حيوانات به درون
انبار آشپزخانه رفتند...

 

و تمام مواد غذايي را خراب کردند

 

امروز روز مسابقه است
و لوازم خراب شدند

 

آيا نگهداري از وسايل آسپزخانه
پايه ي آشپزي نيست؟

 

چگونه مي تواند او بانوي اول آشپزخانه بشود

 

با اين نوع طرز فکري که او دارا مي باشد؟

 

اين کار تقصير من بود!من از لوازم
و مواد غذايي به خوبي نگهداري نکردم

 

ديگه کافيه.او هنوز بر نگشته

 

هيچ استادي منتظر دانش آموز تاخيري خود نمي ماند
که بيايد امتحان بدهد؟

 

پس برنده معلوم شد
من اين را به ملکه مادر اعلام مي کنم

 

بانو...من اين کار را انجام مي دهم

 

ما هنوز وقت داريم.من وسايل را آماده خواهم کرد
تا او برگردد...

 

و قرار مي دهيم غذا ها را روي ميز زماني
که او برگردد

 

تو فکر کردي که اين يک بازي است؟
فکر کردي که تو کي هستي؟

 

اما بانو,بانو هن فقط مي خواست که
با بهترين وسايل براي ملکه مادر غذا درست بکند

 

آيا آماده کردن بهترين غذابراي
ما يک وظيفه نيست؟

 

او يقينا بر مي گردد

 

اگر برنگشت چي؟

 

او به زودي بر مي گردد؟

 

اينجا جايي نيست براي تو که
مهارت هايت را به ديگران نشان بدهي

 

چگونه جرات دعوت به مبارزه مي کني؟

 

بانو چويي,تو نمي خواهي
در برابر يانگوم مبارزه کني؟

 

بانو...

 

يا تو مي ترسي که بانو هن
دوباره برگردد؟

 

بانو,شما بايد آن را انجام بدهيد

 

امروز روز مسابقه است
و روز تولد ملکه مادر؟

 

شما نبايد جو را با اين گونه
اخبار خراب کنيد

 

من مي دانم که نبايد در اينجا دخالت کنم
اما من فکر مي کنم که ايشان درست مي گويند

 

ممکن که غذا به اندازه ي کافي وجود نداشته باشد
مگر اينکه همه ي ما غذا آماده کنيم...

 

و فکر نمي کنم که نظر خوبي باشد که
جو شادماني مهماني را به هم بزنيم...

 

بعد از اين مراسم,ملکه مادر
درباره ي نتيجه تصميم مي گيرند...

 

پس از آن همه چيز تمام مي شود

 

بله.پس يانگم,تو به جاي بانو هن رقابت مي کني

 

و نتيجه ي مسابقه را به طور کامل مي پذيري
مشکلي نيست؟

 

بله,من اينکار را انجام مي دهم,بانو

 

من از تو پشتيباني کردم چون اين
بهتر از باختن بدون مسابقه دادن

 

اما تو اينکار را نبايد انجام بدهي
اگر او بر نگشت...

 

و ممکن که تو به خاطر دروغ گويي
به خاندان سلطنتي مجازات بشوي

 

او بر مي گرده
او يقينا بر مي گرده

 

چرا تو کار ها را پيچيده کردي؟

 

چه اتفاقي مي افتد اگر او بر نگرده؟

 

او بر نمي گرده

 

که اين طور,تو نبايد
در اين کار دخالت مي کردي

 

در حقيقت...صرفنظر از اينکه
ملکه مادر بفهمه...

 

تو را بانوي اول اعلام مي کند...

 

و درستي تو را که تا آخرين لحظه
براي رقيب خود منتظر ماندي تصديق مي کند

 

اين چه حرف هايي بود که تو زدي

 

اين همه اش نبود.من مي خواستم که يانگم
را با شدت به او ضربه بزنم...

 

به همان مقدار که به من آسيب رساند

 

آه!تو کوري يا چيزه ديگه ايه؟

 

من متاسف ام

 

بسيار خوب

 

آيا شما به قصر مي رويد؟

 

از کجا فهميدي؟

 

پس از شما خواهشي داشتم

 

چه خواهشي؟

 

لطفا اين را به بانو هن تحويل بدهيد
او در آشپزخانه در بار است

 

آيا شما بانو هن را مي شناسيد؟

 

او مشتري دائمي من است,
چرا که نه؟

 

بانو هن از من اين ها را خواستند
آما نيامدند که آن ها را دريافت کنند...

 

پس لطفا اين ها را به ايشان تحويل بدهيد

 

باشه,يقينا.من قصد دارم يانگم را ملاقات کنم
پس اين کار را انجام مي دهم

 

اين را به من بدهيد
متشکرم...متشکرم

 

چرا تو اين کار را انجام دادي؟
او بانو چويي است و تو در برابر او قرار داري

 

و اين همه ي چيزهايي که از
تدارکات قصر گرفتيم

 

کسي از من خواست
اين را به شما بدهم

 

اين چيه؟

 

اينها صدف هاي دريايي و ماهي است
اين ها چقدر بزرگ اند,

 

چه کسي اين ها را به شما داده است؟

 

او گفت همسر آشپز کنداگو است

 

چي؟چيز ديگري به تو نگفت؟

 

او گفت که بانو هن توسط عده اي
غريبه دزديده شده است

 

بعد از اين که سوار کشتي شده بود

 

چي؟

 

او گفت که آقاي داگو رفته که با نو هن نجات بدهد

 

اما او نمي دانست که چه اتفاقي مي افتد

 

خداحافظ

 

الان چيکار کنيم؟ممکن او قبل از
پايان مراسم برنگرده

 

الان چيکار کنيم؟ قصد داري چه کاري انجام بدهي؟
يانگم,به آنها بگو نمي تواني اين کار را انجام بدهي

 

به آنها بگو نمي تواني

 

همه چيز آماده است؟

 

بله

 

بيا شروع کنيم

 

بانو,الان چه کار کنيم؟

 

منظورت چيه؟,چه کار کنيم؟
ما بايد فقط کارمان را انجام بدهيم

 

اينجا

 

من اين ها را از دستيارم در
آشپزخانه دربار گرفتم.فقط همين قدر است

 

شما مراقب خودتان باشيد

 

بيا,يانگم
اين هم دنده هاي گوشت گاو

 

اين ها را از کجا آوردي؟

 

زماني که تو در حال گفت و گو بودي
در آشپزخانه شاهزاده

 

چي؟ تو ايها را دزديدي؟

 

نه!

 

پس چي؟

 

من اين ها را ندزديدم
من فقط اين ها را برداشتم

 

چي؟ من مي دانستم اين جوري مي شود

 

به هر حال,کارت را به خوبي انجام بده و نااميد نشو

 

يونسنگ

 

ها؟

 

تو تنهايي؟
کي مي تواند به من کمک کند؟

 

ما نمي توانيم بيشتر از اين منتظر بانو هن بمانيم
پس بيا خودمان غذا ها را آماده کنيم

 

و ما مواد زيادي نداريم,
بنابراين ما نبايد کوچکترين اشتباهي بکنيم

 

يانگم,من مي ترسم

 

من,همين طور

 

باشه,بيا شروع کنيم
اول,مرغ را آماده کن

 

و سپس گوشت دنده را ريز ريز کن,
برنج را بشور,اما آب اش را بيرون نينداز

 

آبش را,و مقداري آب گل آلود بياور

 

مرغ آماده کن,گوشت را ريز کن,
برنج را بشور,و آب گل آلود...و؟

 

اول اين کار ها را انجام بده
بيا به آشپزخانه برويم

 

باشه,بيا بريم

 

پس,اين ها غذاهايي هستند
براي جشن تولد ملکه

 

نه,به هر حال ما افراد زيادي را دعوت نکرديم,
من غذاها را مي برم

 

آنها آماده شدند
مطابق دستور شما

 

من کمي جسور به نظر مي آيم

 

بانو,شروع شد

 

خوبه.آيا آماده است

 

بله

 

غذاي اول را درست کردي؟,
تو آن را سرو کن

 

بله

 

تو بايد الان آنها را سرو کني

 

باشه

 

شروع کن زماني که من آماده بودم

 

بياييد تو

 

لطفا آنها را امتحان کنيد

 

من قبلا چنين چيزي را نديده بودم
اين چيه؟

 

اين فرني که با نوعي
صدف درست شده

 

درونش چي ريختي؟

 

بله,صدف ها طمع خوبي به غذا داده اند

 

مزه ي حيوانات دريايي هم خوشمزه است
و هم ماده ي مغذي هستند

 

اين هم جديد است
اين چيه؟

 

اين فرني پنج دانه است؟

 

فرني پنج دانه؟

 

بله,اين فرني فقط از
پنج نوع دانه ي ميوه درست شده است

 

فقط با دانه هاي ميوه

 

بله,آن با تکه هاي هلو گردو,
آجيل,کنجد,زرد آلو درست شده

 

اين براي افزايش اشتها مناسب است,
و همين طور به هضم غذا کمک مي کند

 

پس براي خوردن قبل از
غذاهاي جشن مناسب است

 

همين طوره؟ و مزه ي خوبي هم داره
و اين براي سلامتي هم مناسب است

 

اين بايد غذاي خوبي باشه؟

 

من فکر مي کنم اين غذا براي
خوردن در شام هم مناسب است

 

من فکر مي کنم شما آن را بهتر از من دوست داريد

 

من فرني پنج ميوه را ترجيح مي دهم
شما چطور؟

 

همه,لطفا بفرماييد و بخوريد

 

اين کيک گندم سياه نيست؟

 

بله,در آن تربچه ريخته شده
به همراه قارچ خوراکي

 

باقالا سبز جوانه زده به همراه جعفري
و غلت داده شده

 

با گندم سياه و برنج چسبناک

 

گندم سياه طعم خوبي داره
و به هضم غذا کمک مي کند

 

و نگهبانان گارد سلطنتي
و سربازان از اين ها

 

همراه تربچه مي خورند براي تقويت بدن
اين براي تقويت بدن خيلي مناسب است

 

مزه خوبي هم داره

 

و سس سويا مزه ي بي همتايي به آن داده است
چگونه اين را درست کردي

 

بله,من از مقداري ادويه استفاده کردم
که اين را معطر بکند

 

و اين را در پوست ماهي غلتاندم

 

بله,
غلتاندن در پوست ماهي

 

اين اصلا بوي ماهي نم دهد
و مزه ي تازه اي مي دهد

 

بله,و هر لحظه مزه اش را درون دهانم احساس مي کنم
و مزه ي شيرين را مي دهد

 

و مزه ي جعفري را

 

تو مي تواني مزه هاي اين چنيني را با پوست ماهي درست کني

 

مهارت شما واقعا عاليه

 

شما را تحسين مي کنم...

 

تو ديدي بانو چويي بهتر بود
دو مرتبه باختيم

 

اما او هنوز برنده نشده

 

چه طور تو مايلي

 

بله,او چه فکر مي کنه
او مي توانه در مقابل بانو چويي قرار بگيره؟

 

چگونه او مي تواند باسليقه تر از تو باشد؟

 

شايد ملکه مادر
غير منصفانه داوري مي کنه؟

 

نه,غذاي بانو چويي
آشکارا بهتر بود

 

پس چيکار کنيم؟
آنها دو بار برنده شدند

 

و آشپزي براي ما سختر شده
من مي ترسم

 

غذاي سرد بانو چويي حتي بهتر از ما است

 

مادر,لطفا کمکم کن

 

لطفا امتحان کنيد
اين سبزي و مرغ است

 

لطفا امتحان کنيد,من هرگز
اين طمع به اين خوبي را قبلا نخورده بودم

 

بله,مادر

 

اين درست نيست؟

 

بله

 

من هرگز چنين غذايي را نخورده بودم
از چه چيزي استفاده کردي؟

 

من استفاده کردم از مرغ و حبوبات و شربت باقالا

 

شربت باقالا؟ تو سسي با
باقالي درست کردي

 

چرا اين اينقدر خوشمزه است؟

 

من اين را آماده کردم
زيرا اعليحضرت باقالي دوست دارند

 

که اين طور؟

 

مادر,من غذاي تو را براي پادشاه حاضر کرده ام
لطفا کمکم کن,مادر

 

شگفت انگيز,من هرگز چنين مزه اي تازه را
قبلا هرگز نخورده بودم

 

منم,همين طور.اين همانند غذاهاي دريايي
است که احساس مي کنم در دهانم حرکت مي کنند

 

اين همانند يک غذاي معمولي است
اما مزه ي آن فوق العاده است

 

اين به خاطر چيه؟

 

اين سس سير است

 

چي؟ سس سير

 

بله,پادشاه
به همراه شربت کاج...

 

و هرگز چنين مزه اي از دهانم
بيرون نمي رود و همچنان تازه است

 

ما در غذا هاي دريايي
مزه ي عصاره ي سير راامتحان کرديم

 

مزه ي اين به طور فوق العاده اي بهتر

 

و اين ما را از بوي بد
مرغ راحت کرده همين طور

 

بله,شما راست مي گوييد
اين ديگه اين بوي بد را نمي دهد

 

اما اين خيلي خوش طعم و معطر
و دهان را خنک نگه مي دارد؟

 

اما اين فقط سير نيست

 

اين مزه ي شيريني و خوش طعم
از کجا مي آيد؟

 

آن سرکه مخصوصيه؟

 

سرکه؟

 

بله,سرکه اي که در اينجا استفاده شده
سرکه ي خرمالو اي

 

که سالهاي زيادي زير خاک دفن شده است

 

هردو غذا کامل و عاليند

 

بله,شما راست مي گوييد.اين براي من سخت که
تصميم بگيرم کدام يکي بهتره؟

 

من فکر ميکنم براي اين نياز به حکمتي داريم

 

هردو غذا عاليه

 

به هر حال,وقتي در باره ي غذا ها فکر مي کنم

 

درست کردن سرکه چند ساله کار سختيه ...

 

شما ميدانيد؟ اينجا پس سرکه را انتخاب مي کنم...

 

بانو هن را نمي بينم

 

چرا دستيارش غذا ها را مي آورد؟

 

آيا بانو هن در آشپزخانه است؟

 

نه,آنجا نيستند.بانو هن به بيرون از
قصر رفته اند

 

و اون هنوز برنگشته؟

 

چي؟

  .